خدایا ارامشم تویی

  • خانه 
  • یا مهدی ادرکنی  داستان 

داستان

12 خرداد 1403 توسط زهرا کرمی

​🔥#نقشه_شگفت_انگیز_شیطان  
✍یكي ازاولياء خدا قضيه ای را نقل ميكرد:

شبي مشغول خواندن قرآن بودم تا رسيدم به آيه کریمه “إنّه يَرَاكُم هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُم”

[همانا شيطان و دار ودسته وگروهش، شما را می‌بينند ازجایی كه شما آنها را نمی‌بينيد!]

باخود گفتم: معناي ظاهري آيه معلوم است كه بالاخره شيطان از جنّ است وجن درلغت به معناي پوشيده است؛ اما گويا معناي باطني آيه رامتوجه نمیشوم !
درهمين افكار بودم كه لحظه ای برايم پيش آمد وشيطان ظاهر شد و گفت: آمده ام با تو بحث كنم ، پاشو بيا!

ديدم همين قدم اول بايد با او مخالفت كنم،گفتم نمي آيم، تو بيا!
🔥شيطان باهمه تكبرش آمد!

يك ساعت بحث عالي فلسفه وكلام كرديم ودر آخر مغلوبش كردم وپيروز بحث شدم! 

به شيطان گفتم: با اين همه اسم و رسمت، مغلوب شدي!

🔥شيطان خنده اي كرد و گفت:

آقا سيد! فقط خواستم يك ساعت از عمرت را تلف كنم!!!
آن صحنه تمام شد! معناي آيه را فهميدم؛ يعني شيطان به هركس از يك جا ضربه ميزند …!

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

خدایا ارامشم تویی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس