خدایا ارامشم تویی

  • خانه 
  • یا مهدی ادرکنی  داستان 

داستان

12 خرداد 1403 توسط زهرا کرمی

​📚 داستان کوتاه

روزی کفاشی در حال تعمیر کفشی 

بود ناگهان سوزن کفاشی در انگشتش

فرو رفت از شدت درد فریادی زد 

سوزن را چند متر دور تر پرت کرد.
مردی حکیم که از آن مسیر عبور می کرد

ماجرا را دید سوزن را آورد به کفاش

تحویل داد و شعری را زمزمه کرد 
درختی که پیوسته بارش خوری

تحمل کن آنگه که خارش خوری.
این سوزن منبع در آمد توست این 

همه فایده حاصل کردی یک روز که

از آن دردی برایت آمد آن را دور می اندازی!  
درس اخلاقی اینکه اگر از کسی یا 

وسیله ای رنجشی آمد بیاد آوریم 

خوبی های که از جانب آن شخص 

یا فوایدی که از آن حیوان وسیله

یا درخت در طول ایام به ما رسیده,

آن وقت تحمل ان رنجش آسان تر می شود…

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

خدایا ارامشم تویی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس