یک داستان ویک پند
03 دی 1401 توسط زهرا کرمی
✍بزرگزاده نجیبی با دوست خود در خیابان میرفتند که سائلی به سمت بزرگزاده دست نیاز دراز کرد. بزرگزاده نجیب، دست در لباس خود کرد و سکهای به او داد. دوستش از او پرسید: «مگر صدقه بدترین حلال نیست؟!» ‼گفت آری! گفت: «پس چرا بدترین حلال را میبخشی؟» بزرگ… بیشتر »